نیوهیومن یا انسان جدید



این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


                                                   انسان جدید

"من درونی" همواره چیزی از افراد دیگر یا موقعیت ها میخواهد، همواره برنامه ای پنهان ، حسی از هنوز کافی نبودن و عدم کفایت و خلایی که باید پر شود، وجود دارد . "من درونی "برای دستیابی به آنچه میخواهد از مردم و موقعیت ها استفاده می کند و حتی زمانی که موفق میشود هم مدت طولانی ای راضی نمی ماند. اغلب موانعی بر سر راهش ایجاد شده و بخش اعظم ان مربوط به شکاف بین "من میخواهم" و "آنچه هست" میباشد که تبدیل به منبع دائم نیتی و خشم میشود. احساس بنیادینی که تمام فعالیت های من درونی را هدایت می کند ترس است . ترس از مهم نبودن ، موجودیت نداشتن و تمام فعالیت های ان در اصل برای ازمیان برداشتن این ترس طراحی شده است اما بیشترین کاری که قادر به انجام آن است سرپوش گذاشتن روی این ترس با ایجاد رابطه ای صمیمانه ، دارایی جدید یا پیروزی در این یا آن مورد است.

توهم هرگز شما را خشنود نخواهد کرد تنها حقیقت این است که شما چه کسی هستید موجب رهایی تان خواهد شد.

چرا ترس؟زیرا من درونی به وسیله همذات پنداری با شکل به ظهور میرشد. و در باطن میداند هیچ شکلی پایدار نیست و تمام انها گذرا هستند بنابراین همواره احساسی از ناامنی در اطراف ان وجود دارد حتی اگر ظاهر مطمئنی داشته باشد.

ارامش درونی زمانی ایجاد میشود که حالت های ناپایدار را بپذیریم زیرا شناخت ناپایداری تمام اشکال موجب می شود تا ان بعد بی شکل درونمان که فراتر از مرگ است را دریابیم.


                                            

            

هنگامی که شما نقش بازی نمی کنید بدان معناست که در آنچه انجام میدهید غرور وجود ندارد . هیچ برنامه دومی وجود ندارد : حفاظت یا تقویت خودتان .در نتیجه کارهای شما دارای نیروی بیشتری است .

شما کاملا بر موقعیت تمرکز دارید شما با آن یکی می شوید. تلاش نمی کنید تا شخص خاصی باشید . هنگامی که کاملا خودتان هستید، نیرومندتر و تاثیر گذار ترید.

 وقتی با دیگران تعامل می کنید بصورت یک عملکرد یک نقش نباشید بلکه به صورت میدانی از حضور آگاهانه باشید .

چرا من درونی نقش بازی می کند؟به دلیل یک تصور نسنجیده، یک فکر ناآگاهانه.

این فکر که : من کافی نیستم افکار ناآگاهانه ی دیگر که به دنبال آن می آید : من نیازمند نقش بازی کردن هستم تا به هر آنچه که لازم است تا کاملا خودم باشم دست یابم من نیز دارم تا بیشتر بدست بیاورم و در نتیجه بتوانم بیشتر باشم اما شما نمی توانید بیش از آنچه هستید باشید زیرا در پس شکل جسمانی و روانی تان با خود زندگی و بودن یکی هستید . از نظر ظاهری شما همواره از عده ای پایین تر هستید و خواهید بود و از گروهی دیگر بالاتر . به لحاظ درونی و ذاتی نه پایین تر و نه بالاتر از دیگران هستید. عزت نفس حقیقی و فروتنی حقیقی از آن شناخت بر می خیزد . از دید من درونی، عزت نفس و فروتنی حقیقی  بایکدیگر در تضاد هستند .اما در حقیقت آنها یکی و مشابه هستند.


شما در رودخانه می افتید و آب آن سرد است، سپس از آن خارج می شوید و میلرزید. این همان است که هست. کل سطوح رنج های روانی را وارد آن نکنید. همین لرزیدن کافی است. چه نیازی به رنج دو برابر است؟ آن فقط لرزش است، هوا سرد است. اما شکایت و گله مندی در مورد آن وجود ندارد.
هنگامی که شکایت کنید، همه چیز را شخصی می کنید. شما قربانی شرایط ذهنی خود می شوید. به کسی نیاز دارید تا مطلبی علیه آن بنویسد؛ و شما کل کژکاری را افزایش می دهید و تقویت می کنید؛ و چه نوع عملی می تواند از آن شکل بگیرد؟ عملی با کژکاری بیشتر این امر کارما نامیده می شود. پایان کارما هنگامی است که منطبق و هماهنگ با لحظه حال زندگی کنید و علیه آن واکنش نشان ندهید. بله، به نیازهای لحظه حال، پاسخ دهید؛ اما علیه شکلی که این لحظه به خود می گیرد، واکنش نشان ندهید.
 کلمه «کارما» در سانسکریت به معنای عمل و عکس العمل است که یک چرخه است. بنابراین آن به صورت یک چرخه مداوم تصویر می شود. شما از این چرخه عمل و عکس العمل خارج میشوید. شما دارید در برابر چه چیزی عکس العمل نشان می دهید؟ در برابر شکلی که این لحظه به خود می گیرد. با خود می گویید: «من آن را دوست ندارم. چیزی در آن اشتباه است. آن نباید اتفاق بیفتد.» 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Kristy اشعار من شیرین خانم حسابداری Tammy دستگاه استريل - ضد عفوني کننده شيراز وب سلکت