شما در رودخانه می افتید و آب آن سرد است، سپس از آن خارج می شوید و میلرزید. این همان است که هست. کل سطوح رنج های روانی را وارد آن نکنید. همین لرزیدن کافی است. چه نیازی به رنج دو برابر است؟ آن فقط لرزش است، هوا سرد است. اما شکایت و گله مندی در مورد آن وجود ندارد.
هنگامی که شکایت کنید، همه چیز را شخصی می کنید. شما قربانی شرایط ذهنی خود می شوید. به کسی نیاز دارید تا مطلبی علیه آن بنویسد؛ و شما کل کژکاری را افزایش می دهید و تقویت می کنید؛ و چه نوع عملی می تواند از آن شکل بگیرد؟ عملی با کژکاری بیشتر این امر کارما نامیده می شود. پایان کارما هنگامی است که منطبق و هماهنگ با لحظه حال زندگی کنید و علیه آن واکنش نشان ندهید. بله، به نیازهای لحظه حال، پاسخ دهید؛ اما علیه شکلی که این لحظه به خود می گیرد، واکنش نشان ندهید.
کلمه «کارما» در سانسکریت به معنای عمل و عکس العمل است که یک چرخه است. بنابراین آن به صورت یک چرخه مداوم تصویر می شود. شما از این چرخه عمل و عکس العمل خارج میشوید. شما دارید در برابر چه چیزی عکس العمل نشان می دهید؟ در برابر شکلی که این لحظه به خود می گیرد. با خود می گویید: «من آن را دوست ندارم. چیزی در آن اشتباه است. آن نباید اتفاق بیفتد.»
درباره این سایت